شاخه درختانش به هم رسیده است - باغ
شاخه درختانش به هم رسیده است
محمد سرابی
میگویند آدمها یک باغ گمشده در خاطرشان دارند زیرا زندگی آن آدم اول در یک باغ شروع شده بود. باغی که هیچ درد و رنج و اندوهی در آن راه نداشت. زمانی که آدم از آن باغ رانده شد خاطره دوران کوتاهی که در سایه درختان گذراند برایش باقی ماند و زمانی که قدم به زمین گذاشت در هرجایی که توانست درختانی کاشت و نهر آبی کشید تا شاید گوشهای از آنچه که دیده بود را باز هم بسازد.
باغها از دوران افسانهها تا امروز همیشه همراه بشر بودند. پادشاهان زمانی که ثروتی به دست میاورند در کاخ خود باغ میساختند و بهترین از همه چیز را در آن جمع میکردند. آنها که داراتر بودند باغهای معلق بنا میکردند تا هدیهای برای ملکه باشد و داستانی افسانه مانند از خود به جا بگذارد تا آیندگان سرگرم کشف و تفسیرش شوند. پهلوانان تنومند دستور میگرفتند تا از باغهایی در غرب دوردست بگذرند. باغهایی که اژدهای صد سر نگهبان درختانش بود و سیبهای طلاییش جاودانگی را به ارمغان میاورد. آنها که بر خدا عصیان میکردند باغی از جواهر میساختند که پاسخی زمینی در مقابل بهشت جاودان باشد اما فرصت پیدا نمیکردند ساعتی را در آن بگذرانند.
باغ آرزویی هم دور و هم دست یافتنی بود. در جهانی که میشناسیم هم باغهای معروف کم نیستند. شهرهای ما همیشه با مشکل به دست آوردن آب روبرو بود اما با همین جریان اندکی که از کاریز و نهرها تامین میشد در دل کویر و گردنه کوه باغهایی کوچک و بزرگ ساخته میشد. هسته مرکزی شهرهای قدیمی ایران از خانههای متراکم و بازار و قلعه ساخته شده بود اما در حاشیه شهر و هرجا که ممکن بود حیاط خانهها وسیع و درختان فراوان میشدند. در روستاهای نیز باغ جز ثابتی بود که بنا به هر اقلیمی تفاوت داشت اما هیچگاه اهمیت خود را از دست نمیداد مخصوصا که محصول داشت و بخشی از معیشت هر خانواده را تامین میکرد. از وقتی که شهرها بزرگتر شدند زمین آنقدر قیمت پیدا کرد که خانهها طبقه طبقه روی هم ساخته شوند و ارزش آن تا جایی بالارفت که هر تکه خاکی چشم را خیره میکرد. دیگر زمین آنقدر قیمت پیدا کرده بود که خراب کردن از خانههای قدیمی گذشت و به باغهایی رسید که از دوران گذشته شهرها باقی مانده بودند.
حالا هر روز خبر میرسد که یک باغ بزرگ در شهری نابود و زمین آن تبدیل به برجی از سیمان و شیشه شده است یا اینکه باغهایی در روستاها گرفتار خشکسالی و تبدیل به انبوهی چوبهای خشک شده اند. اگر میدانستیم یک قرن قبل چقدر باغ داشتیم و امروز چقدر از آن باغها باقی مانده است پی میبردیم که چگونه از رویایی اجدادی خود دور شدهایم. هرچند تلاش میکنیم با ساختن فضای سبز در میان ساختمانهای شهر یا بنا کردن ویلا بر بازمانده زمینهای کشاورزی بخشی را جبران کنیم اما باغها اندک اندک از ستم خشکسالی و یا از طمع ثروت اندوزی محو میشوند.
پیامبران خبر از باغهای بیانتهایی دادهاند که جایگاه نیکوکاران و پرهیزگاران خواهد بود و این بشارت بشر را امیدوار میکند که پاداش راست کرداری در این جهان، باغ بزرگی خواهد بود که جز راحتی در آن یافت نمیشود.
روزنامه همشهری 26 مرداد 94